کتاب سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره4/معماری بیومرفیک، معماری فراکتال
سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره4/معماری بیومرفیک، معماری فراکتال
نویسنده:
هادی محمودی نژاد
ناشر:
انتشارات طحان
تعداد صفحه:
۱۹۶
زبان نوشتار:
فارسی
نوبت چاپ:
اول
معرفی کتاب سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره4/معماری بیومرفیک، معماری فراکتال
مسئله اصلی این كتاب این است که در دنیای مدرن قرارگیری انسان در كنار طبیعت بهطور چشمگیری کاهش یافته است. در حالیکه افراد فعالانه خواهان تماس با طبیعت در طول اوقات فراغت هستند، در حالیكه طبیعت اغلب از کارکرد روزانه آنها به بیرون رانده میشود. با رجوع به تاریخ و جریان مباحثات درباره رابطه فُرم و عملکرد در ساختارهای زیستی، میتوان اشاره کرد که در نیمه 1850، «داروین»، موقعیت را مغتنم شمرد و با استفاده از نظریه «فون هامبولت»، ادعا نمود كه «طبیعت»، فُرمهایی را انتخاب نموده است كه بهترین تطابق و مناسبت را با محیط استقرار خود ایجاد نمودهاند؛ ولی هرگز به این موضوع اشاره نكرد كه چگونه طبیعت برای نخستینبار، این فُرمها را در محل رویششان آفریده است. احتمالاً او هرگز آموزش یا علاقهای به «مُورفولوژی» نداشته است و تا آنجاییكه به تاثیرات آثار او در مطالعات مورفولوژیك مربوط میشود؛ میتوان گفت كه این آثار باعث گردیده كه مردم به اُرگانیسمها به مثابه «موجوداتیتاریخی» نگاه كنند. در اولین پیشنویس او از كتاب «منشاء گونهها» كه در 1842 نوشته شد، اعلام داشت كه: «ما بایستی به هر مكانیسم پیچیده و سرشاری به مثابه خُلاصه ای از تاریخ طولانی تدابیر و شیوه های مُفید نگاه كنیم، درست مثل یك اثر هُنری». حال اینكه او، عملاً تاریخ معماری را قابل قیاس با پدیده «انتخاب طبیعی» میدانست یا نه، برای من روشن نیست. ولی تردیدی نیست تا آنجاییكه به نظریه زیست شناسی به مقوله فُرم با محیط مربوط می شود، می توان گفت كه وابستگی مقوله داروینیسم با معماری رو به نقصان نهاده است. برای مثال، متون مربوط به سنت ارگانیک به همراه فرانک لیوید رایت و لوییس سالیوان، لبریز از مراجع مربوط به فرآیندهای رشد طبیعی است و همچنین علاقه شدید به فرمهای طبیعی را نشان میدهد. با این حال، تئوری مربوط به این سنت اغلب مبهم و پراکنده میماند و چند خط فکری حتی به فلسفه کاذب میرسند. در این كتاب استدلالهای پیشنهادی کاملاً استادانه و باجرئیات هستند كه پیرامون معماری با فرمهای طبیعی خاصه در معماری حبابیست؛ هرچند باز هم به نظر میرسد که در معماری حبابی (قطرهای)، آزمایش با گونهشناسی(تیپولوژی)های جدید به فرم غیراستاندارد، انگیزه ازلی (اساسی) برای دنبال کردن فرمهای طبیعی مانند چیزی که بیومورفیک (زیستریخت) نامیده میشود، میباشند. در این كتاب به معماری بیومورفیك و زیستریختشناسی در معماری فراكتال پرداخته میشود. بر این اساس در این كتاب در فصل اول به معماری بیومورفیك پرداخته شده و نمونههای آن بیان میگردد.