ر دوران ویکتوریا بر این باور بودند که ممکن است در شبکیهی چشم قربانیان قتل ، تصویری از آخرین فردی که دیده است، باقیمانده باشد. این باور میتوانست مدرک علمی مهمی در تحقیقات جنایی به حساب آید . اگرچه امروزه چنین اعتقادی برایمان نامعتبر مینماید، اما باید این مسئله را تبیین کنیم که چطور خاطرهی یک صورت یا هر چیز دیگری که با آن روبرو میشویم میتواند برای چندین ثانیه، ساعت، ماه و حتی چندین سال پس از مواجهه، همچنان با ما باقی بماند. منطقاً باید گفت که این رویدادهای دیداری باید در جایی ذخیره شوند؛ اگر نگوییم در چشم ، باید مانند خاطرات دیگری از این دست، جایی در ذهنمان ثبت شوند. همین شرایط در مورد هر چیز دیگری که از طریق حواس گوناگون دریافت میکنیم نیز رخ میدهد. مایکل شاروود اسمیت در این نوشتهی مقدماتی با ارائهی توصیفی روشن از مفاهیم بنیادینی نظیر «شناخت»، «درک» و «ذهن»، نقشهای کاربردی از ذهن و زبان به دست میدهد.