کتاب سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/27/ معماری پروانه و زنبور
سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/27/ معماری پروانه و زنبور
نویسنده:
هادی محمودی نژاد
ناشر:
انتشارات طحان
تعداد صفحه:
۱۷۲
زبان نوشتار:
فارسی
نوبت چاپ:
اول
معرفی کتاب سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/27/ معماری پروانه و زنبور
در باب کاربرد هنر در طبیعت، اولین کسی که این مفهوم را در قالب یک نظریه صرفاً هنری بیان کرد، «ساموئل تیلور کولریج» بود. بعدها «جی. جی هردر» در کتابی با عنوان «در باب دانایی و احساس روح انسان» از گیاهان به عنوان قیاسی برای بهبود و توسعه فُرم¬های هنری روئیده در زمان و مکان خاص خود استفاده کرد. «کولریج» با هجمه بری بر فلسفه «مکانیکی ذره ای» اشاره می¬کند: «فُرم تنها زمانی خصوصیت مکانیکی می یابد که ما ماده ای را بر اساس یک فُرم از پیش تعیین شده تحت فشار قرار دهیم مثل زمانی که یک توده گل را برای بدست آوردن شکلی در میان دستان خود بفشاریم. در حالی که یک «فُرم اُرگانیک» حاوی خصوصیتی ذاتی است. به همان ترتیبی که از درون خود رشد می یابد، فُرم می پذیرد؛ تمامیت توسعه و پیشرفت آن یک ویژگی کلی و واحد داشته و غایت فُرم بیرونی منبعث از همین خصوصیت ذاتی می باشد». آنچه که لینیوس انجام داده است، در مورد مساله مورد بحث حاضر مصداقی ندارد، هرچند که شاید بهتر است گفته شود که علاقه وافر او به طبقه بندی گیاهان به موازات مشغله فکری باستانشناسی در آن زمان جلوه گر شد. اما نقطه نظرات بوفون در ارتباط با موضوع مورد بحث ما ارتباط بیشتری دارد، زیرا او هم با نقطه نظرهای گونه شناسانه لاتغیر لینیوس مخالف بود و هم با دکترین طبقه بندی او که بر اساس خصوصیاتی که به دلخواه برای گیاهان فرض کرده بود. او بر عکس لینیوس معتقد بود که این نحوه خلاصه سازی این واقعیت را که تمامی گونه ها از یک تیره اصلی مشتق شده اند را مخدوش خواهد نمود. تا آنجاییکه به بهره مندی نظریه پردازان معماری از سیستم بیولوژیکی بوفون مربوط می شود، دو نکته حائز اهمیت است و توجه وجود دارد: 1. یکی اینکه، در دریافت ایده «تکامل تدریجی» که او، آن را اساساً روندی انحطاطی دانست و نه روندی رو به بهبود؛ زیرا اعتقادات مذهبی اش مانع از آن بود که روند تکامل تدریجی برای همه موجودات مگر حیوانات پست را بپذیرد؛ و 2. از طرف دیگر او اولین دانشمندی بود که توانست قسمت های «رشد یابنده» و بخصوص «حیوانی» حیوانات را به طور صحیح تشخیص دهد زیرا یک حیوان نمی تواند همانند یک اُرگانیسم گیاهی تنها قادر به جابجایی از یک نقطه به نقطه دیگر باشد. همه فوق¬الذكر اشاره به مفهومی در معماری به نام «زیست- تقلید» دارد كه هدف از پروژه «زیست- تقلید» (تقلید زیستی) در معماری، نوآوری در معماری است. هدف از بررسی حوزههای مشترک در معماری و زیست¬شناسی نیز، صرفاً ترسیم مرزها یا ایجاد تمایزهای بیشتر، یا حتی اعلام معماری بهعنوان یک ارگانیسم (سازواره) زنده نیست؛ بلکه روشن نمودن چیزی¬ست که بهطور جاری در قلمروهای همپوشاننده رخ میدهد. جمعآوری دانش و آگاهی مثالهای فردی نسبت به بررسی روش ترجمه و تفسیر دانش بدست آمده از طبیعت به راهحلهای فنی اهمیت کمتری دارد. هدف، بهکارگیری «زیست- تقلید» (تقلید زیستی) بهعنوان ابزاری در طراحی معماری است. قلمروهای معماری که این در آن کاربرپذیر (قابل اجرا) و ضروری است، متنوع هستند. نوآوری به حل مشکلات جاری در معماری و محیطزیست کمک خواهد کرد، و قلمروهای جدید معماری و طراحی مثل طراحی فضا کشف خواهند شد. مقایسه استراتژیک با الگوهای زیستی به شناسایی حوزههای مربوط به نوآوری کمک خواهد کرد. در هر حال؛ آنچه انسان می سازد، جلوه ای از آرمانها و خواسته های اوست. بنابر این تحوّلات معماری نمایشی از زندگی و اندیشه انسان است. در واقع معماری به مثابه آیینه ای از حیات انسان تجلّی می یابد. در عین حال به دلیل نقشی كه انسان در ایجاد و تكامل آن دارد، معماری با علوم و فنون مختلف نسبت پیدا می¬كند. نگرش به معماری به عنوان موجودی زنده از تعابیر مهمّی است كه از دیرباز مطرح بوده با این حال چنین مفهومی از دهه اول قرن نوزدهم با متداول شدن اصطلاح زیست شناسی به معنای «نظم حیات» توسط «لامارك» مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در این رابطه، «گیدئون» معتقد است: «معماری یك زمان ممكن است، تحت تاثیر انواع و اقسام شرایط به وجود آمده باشد، امّا همین كه بوجود آمد، موجودی است، زنده كه صفات مخصوص خود را داراست و از حیات دیرپایی برخوردارست. ارزش این موجود با اصطلاحات جامعه شناسی و اقتصادی كه مبداء آن را توضیح می دهد، نمی تواند بیان گردد؛ و تاثیر آن ممكن است، حتّی پس از آنكه محیط اصلی آن تغییر كرد، یا از بین رفت؛ ادامه یابد. معماری می تواند به ماورأی زمان تولدش برسد». لذا بطور كلّی، تنها واقعیّت مهم زیست شناسانه ای كه در ارتباط با معمار ی مدرن قابل قیاس می نماید، مقوله ارتباط «فُرم و عملكرد» است. در واقع می¬توان اینطور بیان نمود كه به لحاظ قیاسهای عملكردی، رابطه فُرم و عملكرد به مثابه ضرورتی برای «زیبا» بودن تلقی می شود و به لحاظ قیاسهای زیست شناسانه، رابطه بین فُرم و عملكرد به معنی داشتن «حیات» است. در این كتاب به معماری حیوانات در 5 تقسیم بندی اشاره شده و در نهایت نتایج و جمعبندی ارائه می¬گردد. اساس این تقسیم بندی رده های زیست شناختی بوده كه تنها در یك كتاب آغازیان در تجمیع با دوزیستان و ماهی ها قرار گرفته است. عناوین مختلف كتب عبارتند از: كتاب اول. آغازیان، دوزیستان و ماهی ها؛ كتاب دوم. بندپایان و مورچه؛ كتاب سوم. حشرات، پروانه و زنبور؛ كتاب چهارم. پستانداران و كتاب پنجم. پرندگان. در پایان استدعا دارد تا خوانندگان گرامی نقطه نظرات ارزشمند خود را از طریق كانال @futurearch در اختیار نویسنده قرار دهند. در این كتاب در فصل اول به اختصار به معماری بیومیمتیكس اشاره میشود. در فصل دوم به معماری پروانه و زنبور و مصادیق آنها در معماری اشاره می شود.