در قرن سیزدهم میلادی، جهان شاهد حوادثی سترگ در بخش اعظم آسیا و اروپای شرقی بود؛ چنگیزخان قبایل ترکی مغولی را زیر پرچم «تنگری» متحد کرد و از استپها خارج شد و نیمی از جهان را درنوردید و اوضاع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، تجاری و مذهبی این مناطق را به شدت تحت تأثیر قرار داد. پیروزیهای رعدآسا و شور و شوق کسب غنائم طعم شیرین قدرت را به مغولان چشانید و این اعتقاد را در ذهنشان پدید آورد که آمدهاند تا «عدل آسمانی» را در جهان برپا دارند. اما بنا بر منابع «جهان از زمانی که پروردگار بزرگ و منزه آدم را آفرید، تا امروز به چنین بلایی گرفتار نشده بود.» بازماندگان کشتار مهیب مغولان میگویند آنها «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»