ضمیر ناآگاه ترفندهای خاص خود را دارد؛ به هزار حیله در رؤیاها سخن می گوید. اگر در کلام نگنجد، به هیئت عارضه درمی آید و به زبان صامت تن جلوه می فروشد، در فراموشی ها و اشتباهات روزمره از شرمنده کردن ما خسته نمی شود، مدام لباس های مبدل می پوشد تا در همه حال توهم ما از آگاهی را به سخره بگیرد. من که هستم؟ این کیست که در من سخن می گوید و چنین مقتدرانه بر امیال و نیات من سایه می اندازد؟ قطعا فروید تنها کسی نبود که از سکونت این غریبه در خانه آدمی سخن گفت، اما بی تردید نخستین کسی بود که عمری را صرف خواندن زبان دشوار و هزار چهره ضمیر نا آگاه کرد. هرچند وی به این نتیجه رسید که رؤیا شاهراهی است به سوی ضمیر نااگاه، اما به این بسنده نکرد و گفت ضمیر ناآگاه…