مدارس و دیگر مجموعههای آموزشی غیر از هویتسازی (مثبت و منفی)، بخشی از دستگاه فرهنگی جامعه نیز هستند. آنها سازوکارهایی کلیدی در تعیین چیزیاند که از لحاظ اجتماعی «دانش مشروع» ارزشگذاری و صرفاً «مردمی» تعبیر میشود. آنها همگام با نقش خود در تعریف بخش بزرگی از آنچه دانش مشروع تلقی میشود، در فرایندی هم مشارکت دارند که از آن طریق گروههای خاص منزلت مییابند و دیگر گروهها ناشناخته یا حقیر باقی میمانند. از این رو، در اینجا نیز مدارس مرکز مبارزات بر سر سیاستهای بازشناسی مربوط به نژاد/قومیت، طبقه، جنسیت، تبعیض جنسی، توانایی، مذهب و دیگر پویاییهای مهم قدرت به حساب میآیند. همچنین مدارس و برنامههای درسی، تحت تأثیر جنبشهای راستگرایان در جاهایی چون آریزونا همراه با حملات آن به دورههای درسی مطالعات قومی، بیش از پیش به مکانهایی برای تضاد شدید میان حافظهی جمعی و فراموشی جمعی تبدیل شدهاند؛ اینها فضاهایی برای کنش سیاسی و آموزشی نیز به حساب میآیند.