این کتاب یکی از پرنفوذترین جنبشهای فلسفی معاصر یعنی «پدیدهشناسی» را بررسی میکند. پس از توضیحاتی فشرده و عمیق از اهداف و مفاهیم بنیادی پدیدهشناسی در آثار بنیانگذار این مکتب ادموند هوسرل و نیز از زبان برجستهترین نمایندگانش نظیر هایدگر، مرلوپوتنی، سارتر، و نشان دادن تلاش این مکتب برای خارجکردن فلسفه از تنگنای تقابلهای سنتی، بهویژه تقابل عین ـ ذهن، به بررسی رابطهی پدیدهشناسی با علوم مختلف (روانشناسی، علوم اجتماعی، تاریخ…) میپردازد و با کوشش در تعیین جایگاه آن در سیر اندیشهی فلسفی غرب، دستاوردها و کاستیهایش را نشان میدهد.