“از شکست در نبرد با روسیه (۱۷۷۴-۱۷۶۸) تا ناکامی در جنگ جهانی اول که نهایتاً به فروپاشی امپراتوری عثمانی، انعقاد عهدنامهی لوزان (۱۹۲۳) و تأسیس جمهوری ترکیه منتهی شد، مسئلهی شرق همواره در کانون روابط این امپراتوری با قدرتهای بزرگ اروپایی و همچنین اقوام و ملتهایی قرار داشت که برای دستیابی به استقلال سر به شورش برمیداشتند. هر گوشه از سرزمینهای تحت سلطهی امپراتوری عثمانی که قدم در راه جداسری برمیداشت، در پی آن قدرتهای بزرگ اروپایی از این آب گلآلود ماهی میگرفتند و توان نظامی و سیاسی خود را وسیلهی گسترش دامنهی نفوذ قرار میدادند. در تمام وقایعی نظیر ظهور جنبش استقلال یونان، شورش محمدعلی در مصر، جنگ کریمه و قیام اسلاوها در بالکان، عثمانی همواره تا آستانهی سقوط پیش میرفت و تنها با اتکا به مداخلهی قدرتهایی کمر راست میکرد که در رقابت با یکدیگر و برای حفظ توازن قوا بقای حیات «باب عالی» را مرجح میدانستند. با این حال، ائتلاف عثمانی با قدرتهای مرکزی در جریان جنگ جهانی اول اشتباه محاسبهای بود که ختم کار را رقم زد و به عمر «پیرمرد بیمار اروپا» خاتمه داد. مجموعهی «کارگاه تاریخ» بهپشتوانهی تحلیلهای دقیق و اسناد معتبر، پرتوی تازه بر رویدادهای مهم و مناقشهبرانگیز جهان، از اوایل عصر مدرن تا امروز، میاندازد. این کتابها بیش از پنج دهه منبع اساسی دانشجویان و پژوهندگان تاریخ بوده است که اینک بهتدریج در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار میگیرد.