امروزه جلب توجه آدمیان به سوی مسائلی ورای زندگی روزمره و خارج کردن آن ها از چارچوب غیرقابل تغییر زندگی ماشینی خود و کشاندن آنها به سوی دنیایی به ظاهر جدید ولی عین حال آشنا، که الفبای آن را عوامل طبیعت و بستر آن را جهان هستی تشکیل می دهند، کاری بس دشوار است، چرا که هر روز بر طبق دستورالعمل و قراردادی نانوشته و نامرئی، مراحی را طی می کنیم که خود نیز معنای واقعی منظور خود را از انجام این اعمال نمی دانیم. برای سیدن به آرامش و ثبات گام برمیداریم، اما به راحتی از کنار آن می گذریم، بدون آن که کوچک ترین توجهی به آن داشته باشیم. بعد از گذشت فرستگ ها از آن، باز می گردیم و از دور با نگاه حسرت بار به عنوان مقصدی دست نیافتنی و آرزویی محال آن را تماشا می کنیم و دوباره مسیر آمده را باز می گردیم و در راستای رسیدن به همان نقطه گام برمیداریم و سال هاست که در این مسیر تکراری سرگردانیم، غافل از آن که آرامش و ثبات، در طی مسیر همواره در کنار ما بوده است و ما در حقیقت در بستر آن گام برمی داریم. این بستر همان طبیعت است و آرامش و ثبات چیزی نیست جز برقراری تعادل و ارتباط متقابل میان زندگی و جهان هستی. اینجاست که مقوله ای جدید پا به عرصه ظهور می گذارد، به نام انسان، طبیعت، معماری که این سه به صورت زنجیروار، چرخه زندگی انسان را تشکیل می دهند و حرکت این چرخه مقدور نیست مگر به واسطه ارتباط پیوسته و منظم میان این سه حلقه اصلی زنجیره زندگی انسان. فهرست مطالب: فصل اول: نظام طبیعت فصل دوم: عناصر طبیعت فصل سوم: نظام جهان گیاهان فصل چهارم: نظام جهان جانوران فصل پنجم: انسان فصل ششم: انسان، طبیعت فصل هفتم: معماری فصل هشتم: معماری، طبیعت فصل نهم: انسان، معماری