در یک فضای منطقی اینکه امور چگونهاند و چه باید کرد در حیطهی قضاوت فردی ما قرار دارد و نمیتوانیم از این مسئولیت شانه خالی کنیم. آیا هر فرد نباید مسئول آنچه برایش اتفاق میافتد باشد؟ چرا باید دیگران مأمور نفوذ و تأثیر در زندگی فرد باشند؟ دیدگاهی از توسعه، که خرد انسان و توانمندیهای او را دارای نقشی تعیینکننده میداند، بر نقشآفرینی و مسئولیت و داوری افراد استوار است. در این دیدگاه انسان فردی است نقشآفرین نه منفعل و نقشپذیر و خودِ او بر کرسی تصمیمسازی و داوری مینشیند. حال و آیندهای را که به هر دلیل برایش مطلوب و ارزشمند است تعیین، و برای رسیدن به آن تلاش میکند. در این منظر انسانها افرادی منفعل نیستند که، در خوشبینانهترین حالت، از دستاوردهای برنامههای توسعهای برخوردار شوند که دیوان سالاران، فنسالاران و مقامات سیاسیـ اقتصادی به روش بالا به پایین برای آنها تهیه کردهاند. در نگرش توسعهی مردمی، افراد آزاد و مسئولاند و با حضور فعال در تمامی مراحل فرایند توسعه سرنوشت خویش را چنان که میخواهند رقم میزنند. ــ برگرفته از متن کتاب ص ۴۳-۴۴ آنچه در این کتاب آمده است دستچینی است مختصر از مفاهیمی که بین دو انقلاب، پس از انقلاب صنعتی و پیش از آیندهای که خواهد آمد، در بخشی از جهان به وجود آمده و نظامهای حکمرانی خاصی را شکل داده است که آنها را مردمسالاری نامیده و دستاوردهایش را توسعه دانستهاند. اما ما در کشورهای واپسمانده از این تحول، با اینکه از آنها آگاهیم و تحسینشان میکنیم، در دستیابی به دستاورد آنها ناکام ماندهایم. معتقدم کامیابی و ناکامی در رسیدن به توسعه تفاوتهایی با یکدیگر دارند که به استعاره آنها را «آب یا سراب» نامیدهام… اقرار فرجامین من این است که در شرایط کنونی جهان و منطقه توسعه را فقط سراب میبینم و نه آب. شما هم اگر به انتخاب بین آب و سراب رسیدهاید خوش به اقبالتان، چون برای من به هزینهی صرف یک عمر حاصل شد. و اگر نرسیدهاید، شاید خواندن این کتاب در انتخاب یکی از این دو کمکی باشد اندک.