بر اهل نظر پوشیده نیست که زندگی سیاسی نیازمند اندیشهٔ سیاسی است و زندگی سیاسی در دوران جدید، نیازمند اندیشهٔ سیاسی جدید است. عصری که ما در آن زندگی میکنیم عصر جهانی شدن دولت ـ ملت است و ما بهناچار وارد گردونهٔ زندگی سیاسی در این دوران شدهایم که انزوا و کنارهگیری از آن، جز به بهای گزاف خارج شدن از عرصهٔ فرهنگ و تمدن جدید ممکن نیست. بنابراین، ما بر سر دوراهی تقلید یا تأسیس قرار گرفتهایم. تقلید به دلیل تفاوت در شرایط و مقتضیات گرهی از کار فروبسته نمیگشاید. تأسیس نیز تنها از مسیر تأمل و بازاندیشی در وضعیت کنونی فکر و اندیشهٔ سیاسی و دشوارههای آن امکانپذیر خواهد بود؛ هدفی که این نوشتار کوششی در راه دستیابی به آن است.