مدعای اصلی این کتاب تکمیل یک سخن است و آن اینکه تغییر در جامعه اصلاً امر نامحتملی نیست و به ارادهای متکی است که از روی آگاهی و تجربه برخاسته باشد. تأکید بر این امر است که انتظار تغییر در جامعهی ایرانی بدون خوانش و درک منطبق بر واقع و دقیق پیشینهاش غیرممکن است. نگاه به جامعه است با درنظر گرفتن همهی خصوصیاتش، چه مثبت و چه منفی. توجه دادن به این نکته است که تلاشهای اصلاحی پیشین میتواند چارچوبهی مناسبی برای درسآموزی در رویدادهای آتی باشد. طرح این تأسف است که رویکرد سفید و سیاه داشتن به پدیدههای تاریخی چندان کارساز نیست بلکه مهمتر از آن عبرتگیری از آنهاست. و نهایتاً اینکه ساده کردن مسائل اجتماعی در طول تاریخ با نظریاتی مثل تئوری توطئه ضمن دور شدن احتمالی از واقعیت، بیشترین خدمت به خود توطئه است. جامعه ما و در رأس آن متفکرانش بیش از هرچیز به صداقت و فروتنی و خویشتنداری و مدارا و نگرش واقعگرایانه و بهدور از تعصب به پدیدهها نیاز دارد.