آیا سیاست دانش است و نسبتی با حقیقت دارد و یا تنها یک فن است؟ مطابق تفکیک دوآلیستی تئوریا از پراگما که ریشهای یونانی دارد، سیاست متعلق به حکمت عملی و بنابراین مربوط به حوزهی پراگما است. در چنین تصویری، دانش سیاست نمیتواند ساحت آشکارگی حقیقت باشد؛ بدینگونه، سپهر سیاسی، سپهر اجماع و خطابههای اقناعی خواهد بود. در مقابل این دیدگاه مبتنی بر متافیزیک و ریطوریقا، حکمای الهی در ایران سیاست را متعلق معرفت و حکمت میدانند. بنابراین کشف حقیقت سیاست بهمثابه تدبیر منزلِ دنیایی، معطوف به حضور و آشکارگی وجود است. در این اثر، ما به بررسی اندیشهی سیاسی عرفا و حکمای الهی در باب سیاست میپردازیم که در پی کشف حقیقتِ سیاستاند.